هر سریال روسی یا هر داستان و فیلم درباره روسیه می تواند سوژه های بسیار بکر و جذابی برای ساخت پیدا کند: از زندگی به عنوان یک عروسک ماتریوشکا گرفته. یا یک درام خانوادگی بین ماموران KGB. یا حتی تنازع برای بقا در سیبری. واضح تر بگوییم. هرکدام از این ایده ها یک بار به ذهن کارگردان های هالیودی رسیده است. نتیجه آن هم تبدیل به یک سریال روسی یا بهتر بگویم یک سریال درباره روسیه شده است. ولی اینکه هرکدام چقدر توانسته اند از دنیای سرد و مرموز روسیه در غنای داستان و سریال خود استفاده بکنند سوالی است که توصیه می کنیم با تماشای این سریال ها درباره روسیه به طور شخصی به آنها پاسخ بدهید.
البته که در سینمای آمریکا و هالیوود فیلم های زیادی وجود دارند که بدون شخصیت های روسی کامل نمی شدند. شاید داستان اکثر این فیلم ها به فضا و فضانوردان روسی مرتبط باشد. اگر متولد دهه 40 یا 50 باشید احتمالا به یاد کاپیتان پاول چکوف ، شخصیت سریال قدیمی استار ترک افتاده باشید. شاید هم فرمانده سوزان ایوانوا دومین شخصیت مهم در فیلم سینمایی ایستگاه بابیلن 5. موضوع جاسوسی هم ایده پرطرفداری برای کارگردان هالیودی بود. چه وقتی که به دنبال ساخت سریال هایی درباره دوران جنگ سرد هستند (چیزهای عجیب) یا گذشته نزدیک (هوملند). همین طور شطرنج (The Queen’s Gambit) و آی تی (Devs) هم جزوه حوزه هایی به حساب می آید که روسیه و شوروی را در سطح جهانی مطرح می کند.
اما گاهی اوقات ارتباطات روسی به خودی خود موضوع اصلی یک سریال درباره روسیه می شود. پس وقت بیشتری را به مقدمه پردازی صرف نمی کنیم و 5 سریال معروف که درباره روسیه و اتحاد جماهیر شوروی ساخته شده است را به طور مختصر معرفی می کنیم.
معرفی 5 سریال روسی یا سریال هایی درباره روسیه
سریال آمریکایی ها (2013-2018)
برای شش سال تمام، مخاطبان آمریکایی (و البته از سایر نقاط جهان) درگیر سرنوشت دو جاسوس مخفی شوروی بودند که در دهه 1980 در حومه واشنگتن به عنوان یک زوج زندگی می کردند. داستانی که بر اساس واقعیت نوشته شده است برنده جازه امی و گلدن گلوب هم شد. نکته جالب اینکه فیلمنامه این سریال توسط یک افسر سابق سیا به نام جو وایزبرگ نوشته شده است. جو برای نوشتن این داستان پر استرس، علاوه بر مصاحبه با تعداد زیادی از همکارانش، از آرشیو مامور سابق KGB که اسناد طبقه بندی شده امریکا را از در دهه 1990 به روسیه ارسال می کرد استفاده می کرد.
این سریال مبارزات، تعقیب و گریز و جاسوسی های زیادی دارد. همین طور دیالوگ های روسی کمی هم در آن دیده نمی شود. نگران نباشید روس زبان ها در این سریال چندان نقش کلیدی ندارند.
سریال سیبری (2013)
داستان سریال سیبری درباره 15 نفر از سراسر جهان است که برای فیلمبرداری یک نمایش واقعی در بیابان سیبری رها می شوند. قوانین این بازی بسیار ساده هستند: شرکت کنندگان باید هفته ها در شرایط سخت اوایل قرن گذشته زنده بمانند. آخرین نفری که در بازی می ماند برنده جایزه است. اما سریال از همان ابتدا طبق برنامه پیش نمیرود: گروه فیلمبردار و مجری برنامه ناپدید میشوند و قهرمانان را به حال خود رها میکنند که از طبیعت و قدرتهای ماورایی محافظت میکنند. علاوه بر این، مشخص میشود که برگزارکنندگان واقعاً کار خوبی در انتخاب مکان نمایش انجام ندادهاند، زیرا 100 سال پیش، شهابسنگ معروف Tunguska در اینجا فرود آمد و بسیاری از علاقهمندان به بشقاب پرنده معتقد بودند که این یک فضاپیمای بیگانه است که در زمین سقوط کرده است.
سریال سیبری حتی در سیبری واقعی فیلمبرداری نشد، بلکه این کار در یک پارک ملی کانادایی رخ داد. برای اینکه سیبری را یک سریال روسی بدانیم دلایل چندانی نداریم. غیر از نام کلاسیک آن و البته حضور بازیگر معروف سابینا آخمدووا، بازیگر معروف Gold Diggers. اما در اینجا او نقش یک زن نظامی بازنشسته اسرائیلی را بازی می کند. نمایش از سریال لاست پیشی نخواهد گرفت. با این حال، تا حدی، نویسندگان موفق شدند به اندازه کافی فضای مرموز و مرموز سیبری را به تصویر بکشند.
سریال چرنوبیل
این مینی سریال که درباره فاجعه هسته ای چرنوبیل ساخته شده بود تقریبا همزمان با فصل آخر سریال بازی تاج و تخت منتشر شد. عجیب ترین نکته درباره سریال این بود که به سرعت توانست از رقیب خوش نام خود پیشی بگیرد و از آن زمان تاکنون در جایگاه پنجم IMDB قرار بگیرد.
داستان این سریال در اتحاد جماهیر شوروی رخ می دهد. همه شخصیت ها هم شهروند شوروی هستند. (گرچه عمده بازیگرها بریتانیایی هستند.) از پیش از پخش سریال می توان انتظار داشت که نمایش حاوی مقدار زیادی “زغال اخته با شاخه های گسترده” باشد (یک عبارت روسی که بیانگر کلیشه های مزخرف در مورد کشور است). اما در کمال تعجب این سریال توانست فضاسازی بسیار جذاب و واقعی را از آن روزها ارائه کند. گرچه در توضیح انگیزه های واقعی برخی اقدامات موفق نبود.
فیلمبرداری سریال چرنوبیل بیشتر در لیتوانی انجام شد. جایی که محله های مسکونی بسیار شبیه به پریپیات و همچنین نیروگاه هستهای ایگنالینا را یافتند که با همان نقشههای نیروگاه خواهر چرنوبیل ساخته شده بود. شهروندان سابق اتحاد جماهیر شوروی روی تزئینات و وسایل کار می کردند. لباس ها و اقلام از سراسر بلوک شرق سابق خریداری شد.
این سریال روسی یک داستان گیرا است که مسلماً در مقیاس تاریخ از بسیاری از تلاشهای مشابه امتیاز بیشتری میگیرد. با این حال، آنچه واقعا مهم است این است که نمایش حاصل، داستانی قدرتمند و تکان دهنده درباره قهرمانی و از خودگذشتگی است که هیچ کس را بی تفاوت نخواهد گذاشت.
سریال عروسک روسی (2019 – 2022)
چه چیزی روسی تر از ماتریوشکا ، رایج ترین سوغات توریستی روسیه؟ طرح این سریال کمدی موفق شبیه طراحی منحصر به فرد عروسک تودرتو است. زندگی یک طراح بازی نیویورکی ناگهان در یک روز به هم میریزد. او همان روز را بارها و بارها زندگی می کند که همیشه با مرگ او به پایان میرسد (بنابراین درون زندگی او زندگی دیگری پنهان میشود و غیره تا بی نهایت).
در صورتی که استعاره عروسک تودرتو برای ارتباط این سریال به روسیه کافی نبود، سازندگان به شخصیت اصلی نام روسی نادیا دادند (او به وضوح دارای نژاد روسی و یک حلقه دوستان روسی-مهاجر است)، و همچنین مدل موی زنجبیلی که یادآور آلا پوگاچوا خواننده معروف روسی است. به طور اتفاقی یا تعمدی، این خواننده معروف در فیم کلاسیک افسانی ای The Irony of Fate به جای شخصیتی به نام نادیا آواز خونده است.
سریال کبیر (2020 تاکنون)
داستان ملکه کاترین کبیر، یکی از مهمترین فرمانروایان تاریخ روسیه، مدتهاست که فیلمسازان غربی را وسوسه میکند و این کاملا قابل درک است. یک شاهزاده خانم خجالتی آلمانی به کشور پهناور پوشیده از برف می آید. به سرعت با آن خو می گیرد، شوهر خرده پا و ظالم مورد علاقه خود را طی یک کودتا سرنگون می کند و به تنهایی شروع به حکومت می کند. او سرگرم زندگی و علایق خود می شود. با ولتر نامه رد و بدل می کند، اصلاحات را انجام می دهد، جنگ ها را رهبری می کند، و در پایان، امپراتوری را به دایره کشورهای پیشرو اروپایی می آورد. در طول سالها، کاترین توسط مارلن دیتریش، کاترین دنوو، کاترین زتا جونز و دهها بازیگر برجسته دیگر به تصویر کشیده شده است.
با این حال، سریال کبیر با بازی ال فانینگ (دیو نئون) به نظر شخصی من چندان سریال موفقی نیست. به مانند سایر سریال های نتفلیکس حضور اجباری سیاه پوست ها را باید مشاهده کرد. حتی در تاریخ روسیه که هیچ سابقه ای از این نژاد در این منطقه وجود نداشته. این سریال به طور بسیار کلیشه ای و غرب پسندی به دنبال نشان دادن اغراق شده شخصیت ها است. از پادشاه پتر که فردی خوش گذران و بی مسئولیت است . تا ملکه ای که اراده ای آهنین برای تحولات اساسی در کشور روسیه دارد. گرچه در نهایت هیچ کدام از این شخصیت ها چندان هم دلنشین نیستند. با این حال اگر حضور ودکا، خرس و خاویار را به عنوان نماد فرهنگ و تاریخ روسیه بدانید، این سریال بلاخره در یک جا توانسته است تصویری واقعی از روسیه نشان دهد!