بعد از چندین مرتبه سفر به گرجستان، این اولین باری هست که امکان نوشتن سفرنامه گرجستان برام فراهم شده. گرجستان محبوب ترین مقصد من برای سفر هست و تا روزهای قبل از کرونا به طور میانگین هر 3 یا 4 ماه یک برنامه تور گرجستان برگزار می کردم. شاید هم به همین دلبل بود که هیچ وقت نمیتونستم مطلب مناسبی درباره سفرنامه تفلیس بنویسم. چرا که وقتی مشغول مدیریت کردن یک گروه در سفر خارج از کشور هستی، نوشتن سفرنامه و تولید محتوای شخصی نه تنها اولویتم نیست، بلکه به نوعی اجحاف درحق همسفرهایی هست که به امید من تو برنامه سفر شرکت کردن. به همین خاطر فرصت سفر شخصی به گرجستان رو غنیمت میشمرم و سعی میکنم سفرنامه متفاوتی از گرجستان و تفلیس بنویسم.
سفر به تفلیس؛ تور بهتر است یا سفر شخصی
در اولین بخش از سفرنامه گرجستان بهتره موضع خودم رو درباره این سوال اساسی مشخص کنم. سفر شخصی به گرجستان یا شرکت در تور گرجستان هر کدام مزایا و معایبی دارند. با شناخت این نکات باید شما تصمیم بگیرید که کدام گزینه برای شما مناسب تر هست. به همین خاطر نمیشه جواب مشخصی به این سوال داد یا به قولی برای همه نسخه یکسانی پیچید.
مزایای تور تفلیس
در تور تفلیس (یا هر مقصد دیگری) قبل از شما گروه یا شخص دیگری زمان و هزینه مشخصی را برای هماهنگی ها، رزرو هتل در تفلیس، تدوین برنامه گشت روزانه و سایر کارها انجام داده است. در نتیجه شما از نظر زمانی هزینه کمتری برای برنامه ریزی سفر به گرجستان را خواهید پرداخت.
برخی تورها به دلیل چارتر کردن پرواز و هتل، قیمت ارزان تری به شما پیشنهاد خواهند داد. این قیمت به ویژه در ایام خلوتی مثل پاییز بسیار ارزان تر از هزینه هایی خواهد بود که شما در سفر شخصی خواهید پرداخت.
معایب تور تفلیس
صادقانه بگم، هزینه تور تفلیس از برایند جمع هزینه هایی که به طور جداگانه پرداخته خواهد شد بیشتر است. در واقع شما هزینه بیشتری را می پردازید تا یک نفر یا یک تیم حرفه ای قبل از شما همه هماهنگی ها را انجام دهد، در زمان حضور شما در گرجستان پیگیر امور روزمره یا مشکلات احتمالی شما باشد. در نتیجه اگر دوست ندارید وقت باارزش خود را صرف چنین کاری کنید، تور تفلیس گزینه خوبی برای شما خواهد بود. وگرنه شرکت در تور گرجستان برای شما سفر گرانی خواهد بود.
با این مقدمه کلی بریم سراغ سفرنامه گرجستان ما و پاسخ به سوالات احتمالی که به ذهن شما خواهد رسید. سفری که در آبان ماه 1401 و به مدت یک هفته انجام شد.
چطور از تهران به تفلیس بریم؟
خوب، بریم سراغ اولین بخش از سفرنامه گرجستان. در شرایطی که این سفرنامه رو مینویسم این گزینه ها برای سفر به تفلیس پیش رومون بود:
- سفر به گرجستان با خودروی شخصی
- سفر به گرجستان با اتوبوس
- سفر هوایی به تفلیس
راستش گزینه اول محبوب ترین گزینه من برای سفر به گرجستان و قفقاز هست. مسافت تقریبی 1600 کیلومتر از تهران تا تفلیس برای من چندان هم زیاد به حساب نمیاد. مخصوصا که این دفعه وقت کافی هم برای سفر داشتیم. شهرهای زیادی هم تو مسیر بود که میتونستیم توقف بکنیم. ولی به دلایل شخصی نتونستیم. با ماشین خودمون به گرجستان سفر بکنیم.
گزینه دوم یعنی سفر به تفلیس با اتوبوس هم کماکان روی میز بود. اما در زمان سفر ما تعداد اتوبوس های کمی از تهران به تفلیس حرکت میکنن. اگه اشتباه نکنم هفته ای فقط یک اتوبوس از تهران به تفلیس حرکت میکرد و این یعنی محدودیت خیلی زیاد در سفر. وگرنه من شخصا برای مسیر بیست و چهار ساعته از تهران تا تفلیس با اتوبوس VIP کاملا آماده بودم.
در نهایت ما گزینه سوم رو انتخاب کردیم؛ یعنی سفر هوایی به گرجستان. برای این تصمیم هم دلیل قانع کننده ای داشتیم:
ما کارمند نبودیم، برنامه زمانی آزادی داشتیم تونستیم ارزون ترین پرواز تهران تفلیس رو انتخاب بکنیم. شاید باور نکنید ولی قیمت پرواز تهران تفلیس برای ما کمی بیشتر ازیک میلیون تومان دراومد. در حالی که هزینه بلیط اتوبوس تهران به تفلیس 1.5 میلیون تومان بود.
نکته مهم:
از سفر در فصل خلوت یا همون Low Season غافل نشید. پرواز و هتل ارزون یکی از مزیت های سفر در لو سیزن هست.
چطور به فرودگاه امام رفتیم؟
برای رفتن به فرودگاه امام هم به چند گزینه مختلف فکر کردیم. ما خانوادگی عاشق رانندگی هستیم. هر وقت دست تقدیر کسی رو (البته که به حالت غیر غم انگیزی) به فرودگاه امام بکشونه، تقاضاهای زیادی از طرف بقیه اعضای خانواده بهش میرسه که: “بذار من می رسونمت. تو راه هم با هم کلی حرف میزنیم”. واقعا هم اون گپ زدن تو مسیر فرودگاه یکی از جذاب ترین بخش های سفر هست. منتها این دفعه اکثرا سرشون شلوغ بود و فرصت نشد ما رو همراهی بکنن.
گزینه بعدی مون استفاده از اسنپ بود. اگه خوش شانس باشی و نصف شب یه پراید کثیف داغون با راننده سر به هوا سفرت رو قبول نکنه میتونی با هزینه موجهی خودت رو به فرودگاه برسونی. منتها این چند وقت متوجه شدیم استفاده از اسنپ یه مقدار برامون سخت شده. هر دفعه که حتی به فکر اسنپ گرفتن میفتیم هزار و یک جامون درد میگیره. از سوزش پوست مناطق مختلف بدنمون گرفته تا درد عمیق وجدان و سوزش قلب. پس این گزینه هم منتفی شد.
رفتن به فرودگاه امام با مترو هم یکی دیگه از گزینه های رفتن به فرودگاه امام هست. منتها نه از اون گزینه هایی که قبل از سفر بهش فکر میکنیم. بلکه همیشه موقعی که به فرودگاه رسیدیم و از روگذر بزرگراه عبور میکنیم چشممون به تابلوی مترو، سکوهای تاریک و در ورودی قفل شده مترو می خوره؛ اون موقع هست که یه نفر با حسی عجیب از جمع میپرسه: “کسی برنامه زمانی متروی فرودگاه امام رو می دونه؟” اگه تو جمعمون آدم خرافاتی باشه احتمالا میگه که: من تو داستان ها و افسانه ها شنیدم که یک روز و ساعت خاصی یه قطاری از این ایستگاه متروکه عبور میکنه”. منتها اکثر موارد آدم های تجربه گرایی همراهمون بودن که هیچ کدوم تابحال حرکت متروی فرودگاه امام رو از نزدیک ندیدن.
در نهایت چون 3 نفر از دوستان دیگه مون با یه ماشین بزرگ و جادار و تعداد زیادی چمدان با ما همسفر شدن تونستیم 5 نفری خودمون رو با ماشین شخصی به فرودگاه امام برسونیم. ماشین رو تو پارکینگ شبانه روزی پارک کردیم و بهش گفتیم تا روز برگشت ما همینجا منتظر ما بمونه. راستش رو بخواهید این تصمیم ایده آل من نبود و تو بخش های بعدی سفرنامه گرجستان می نویسم که بعدا هم مشکلاتی تو برنامه ریزی سفرمون ایجاد کرد.
فرودگاه و تا قبل از سوار شدن به هواپیما
من یه قانون شخصی دارم که همیشه 3 ساعت قبل از پرواز فرودگاه باشم و چک این کرده باشم. این قانون به طرز عجیبی از حوادث پیش بینی نشده جلوگیری میکنه. تو این سفر هم سعی کردیم خودمون رو به موقع به فرودگاه برسونیم. از همه گیت ها رد شدیم، عوارض خروج از کشور یا بهتر بگم جریمه خروج از کشور رو از کیوسک ها پرداخت کردیم. در واقع اونجا تنها بخشی بود که نیاز نبود تو صف طولانی وایسیم و برای رفاه حال ما کلی کیوسک جاهای مختلف فرودگاه گذاشته بودن.
هرچقدر تو رسیدن به فرودگاه و عبور از گیت ها عجله کردیم، به طور عمدی بیشترین صبر رو حتی بگم وقت تلف کردن رو برای سوار شدن به هواپیما دستور کار قرار دادیم. جلوی آخرین گیت از کارمندی که کارت پرواز ها رو چک می کرد و به طرز بسیار عجیبی خوش برخورد بود پرسیدم که مستقیم سوار هواپیما میشیم یا با اتوبوس؟ وقتی فهمیدم قراره با اتوبوس تا انتهای باند بریم، تصمیم گرفتیم تا آخرین لحظه روی صندلی های افقی فرودگاه بخوابیم و در واقع سوار آخرین اتوبوس به سمت هواپیما بشیم. بلاخره هیچ عقل سلیمی صندلی های نسبتا راحت سالن انتظار رو با صندلی های تنگ و هوای خفه هواپیما عوض نمی کنه.
پرواز ما طبق برنامه و بلیط ساعت 10 صبح بود که دقیقا هم راس ساعت 10 و دقیقه بلند شد و این نکته رو برای شروع یک سفر خوب به فال نیک گرفتیم. از دو ساعت و نیم طول سفر چیزی خاطرم نیست چون ترجیح دادم کل مسیر رو بخوابم. فقط برای غذای نه چندان خوشایند چند دقیقه ای بیدار شدم و دوباره به خواب شیرین ادامه دادم.
رسیدن به فرودگاه تفلیس
فرودگاه تفلیس فرودگاه نسبتا کوچکی هست. طبیعی هم هست. داریم درباره بزرگترین فرودگاه کشوری با جمعیت تقریبا 3.5 میلیون نفر صحبت میکنیم که طبیعتا هم نیاز به فرودگاه بزرگتری نداره. ولی با این تفاسیر فرودگاه به خوبی طراحی شده. ما از هواپیما پیاده شدیم. وارید دالان مخصوص شدیم. به سالن انتظار رسیدیم و تعداد گیت ها به قدری بود که کمتر از 10 دقیقه همه مسافرها مهر ورودی به گرجستان روی پاسپورتشون خورد.
مدارک مورد نیاز برای ورود به گرجستان
راستش رو بخواهید، احتمال اینکه پلیس گرجستان به شما اجازه ورود به خاک گرجستان نده زیاد هست. برای پیشگیری از یک سری مشکلات، دولت گرجستان قوانینی برای ورود شهروندان ایرانی به این کشور گذاشته که قبل از سفر حتما باید در جریان باشید. موقع ورود، پلیس مهاجرت یک سری مدارک رو از شما می خواد و سوالاتی رو از شما می پرسه. البته که رد شدن از این مرحله اصلا ترسناک نیست. ولی حتما این مدارک رو همراه داشته باشید و برای سوالات احتمالی آماده باشید. مدارک مورد نیاز به گرجستان برای شهروندان ایرانی شامل این لیست هست:
- بلیط برگشت از تفلیس به ایران
- رزرو قطعی هتل برای تمام شب های اقامت
- بیمه مسافرتی
- پول نقد به ازای هر روز 100 دلار
ما چون یه گروه 5 نفره بودیم تصمیم گرفتیم همگی از یک گیت وارد بشیم تا دیالوگ های تکراری با افسر گرجی رو به حداقل برسونیم. تقریبا همه مدارک ما چک شد. حتی میزان پول نقد داخل کیف پول ما رو هم دیدن و خیالشون راحت شد قرار نیست مثل یک سری افراد برای در آوردن چند لاری پول مجبور شیم تو دیسکوهای ایرانی تفلیس پادویی بکنیم!
کمی هم درباره سوال هایی که ازمون پرسیدن بگم. افسرهای ویزا موظف هستن همیشه یک سری سوالات مشترک رو بپرسن و بعد از شنیدن جواب مورد نظرشون اجازه ورود بدن. اولین و مهم ترین سوالشون هم هدف سفر شما هست. مهم نیست با چه لهجه و چه گرامری ازتون بپرسن. مهم اینه که شما در پاسخ سوالشون فقط از چند واژه محدود مثل : توریست، ویزیت و کلمات مشابه استفاده کنید. توصیه دوستانه من به شما این هست که هیچ وقت دیالوگ اضافه با مامورهای فرودگاهی نداشته باشید. احتمال داره یه کلمه ساده داخل جملاتتون براتون دردسر ایجاد بکنه.
متاسفانه از آخرین سفر به گرجستان فقط چندتا سکه بی ارزش برام مونده بود. به همین خاطر مجبور شدیم برای تبدیل پول سراغ صرافی های فرودگاه بریم. نیازی به گفتن نداره که چنج کردن تو فرودگاه همیشه یه امتیاز منفی برای کارنامه سفر آدم ها میشه. ولی مجبور بودیم. تعداد صرافی ها هم کم نبود و با نرخ های عجیب و متفاوت. بعد از کلی بررسی رفتیم سراغ صرافی که بهترین نرخ رو داشت. اینجا ارزون یا گرون بودن چندان مهم نیست. از همه مهم تر اختلاف نرخ خرید و فروش بود. هر صرافی که اختلاف نرخ کمتری داشت میشد فهمید که با بهترین شرایط معامله میکنه. نکته دیگه این بود که بالا و پایین تابلوهای صرافی و استیکرهایی که اطرافش زده بود رو با دقت خوندم. هرچی نوشته ریز بود رو هم دقت کردم که مطمئن بشم کمسیون یا هزینه اضافی از ما نمیگیرن. بعد از کلی بررسی بلاخره بهترین صرافی برای تبدیل دلار در فرودگاه تفلیس رو پیدا کردیم و پولمون رو چنج کردیم.
واحد پول گرجستان چیه و چطور در تفلیس پول چنج کنیم
واحد پول گرجستان لاری هست که به صورت GEL (GEorgian Lari) یا ₾ مشخص میشه. تو زمان سفر ما یورو و دلار نرخ تقریبا یکسانی داشتن و هر دلار و یورو تقریبا با 2.7 لاری تبدیل میشد.
رایج ترین اسکناس های لاری ₾5, ₾10, ₾20, ₾50, ₾100 بودن که تو هر فروشگاهی قابل استفاده هستن. اسکناس های ₾1, ₾2, ₾200 هم وجود دارن که به سختی پیدا میشن. تا اینجای سفر من ندیدمشون ولی شما اگه تو سفرتون دیدید حتما یادگاری نگه دارید. منظورم اسکناس های ارزون ₾1, ₾2 هست و نه ₾200!
بعد که به شهر رسیدیم و تو چند روز اقامتمون بازهم پول چنج کردیم فهمیدیم که نرخ فرودگاه اونقدرها هم فاجعه نبود. ولی باز دنبال بهترین نرخ برای چنج پول تو تفلیس گشتیم و تا اینجای کار می تونم بگم صرافی تو میدان مرجانشویلی بهترین نرخ رو داشت.
از فرودگاه تفلیس تا مرکز شهر
خسته شدم تو هر قسمت از سفرنامه گرجستان انواع گزینه های روی میز رو توضیح دادم:P ولی خوب باید عادت کنم چون تازه اولین بخش های سفرنامه تفلیس هست. متاسفانه شما هم باید عادت بکنید.
فرودگاه تفلیس تو 15 کیلومتری شرق تفلیس قرار گرفته. از چند راه محتلف میتونید خودتون رو از فرودگاه به مرکز شهر تفلیس برسونید:
تاکسی های فرودگاهی تفلیس
سالن انتظار فرودگاه تفلیس هم مثل اکثر کشورهای نه چندان قانون مند پر بود از محلی هایی که انواع پیشنهادهای مختلف رو به توریست ها می دادن. از تاکسی و هتل گرفته تا پیشنهادات دیگه. 3 تا همسفرمون همگی چمدان های بزرگی داشتن. به همین خاطر رفتیم سراغ چندتا از همین راننده تاکسی ها. قیمتی که برای رسوندن ما از فرودگاه تا هاستلمون تو مرکز شهر دادن چیزی حدود 70 لاری بود. یعنی 26 دلار. البته که وقتی چمدان های بزرگ همسفرهامون رو دیدن معلوم بود تو دلشون دعا می کردن این نرخ برامون گرون باشه. راننده تاکسی ها خوش شانس بودن. پس گزینه تاکسی فرودگاهی تفلیس حذف شد.
تاکسی اینترنتی
تاکسی اینترنتی Yandex Go از قدیمی ترین و محبوب ترین تاکسی های اینترنتی گرجستان هست. من از سفرهای قبلی و با شماره تلفن روسیه اپ تاکسی یاندکس رو نصب کرده بودم. ولی گویا با شماره ایران هم به سادگی رجیستر و قابل استفاده هست. با توجه به ترافیک اون موقع هزینه یک تاکسی که برای 3 نفر همراه با چمدان جا داشت 25 لاری بود که تقریبا 30 دقیقه زمان می برد ما رو به مقابل هاستل تفلیس برسونه.
اتوبوس فرودگاه تفلیس
اگه از ساختمان فرودگاه تفلیس بیرون بیاید باید به سمت راست تا انتهای پیاده رو برید تا به ایستگاه اتوبوس برسید. اتوبوس های خط 337 به طور میانگین هر 20 دقیقه فرودگاه تفلیس رو به سمت مرکز شهر و مقابل ایستگاه راه آهن ترک می کردن. روزهای بعد تو شهر اتوبوس های دیگه ای هم دیدم و متوجه شدم که اتوبوس های فرودگاه تفلیس ، یعنی خط 337 از بقیه اتوبوس ها بزرگ تر و تمیزتر هستن. از اونجایی که ما وقت زیادی تا زمان چک این هتل داشتیم و ترجیح میدادیم تو مسیرمون هم سیاحت مختصری داشته باشیم با اتوبوس خودمون رو تا نزدیکی های هاستل رسوندیم. کمی هم پیاده روی کردیم تا به هتل برسیم. مسیری که برای ما که سبک سفر میکردیم عالی بود ولی دوستانی که چمدان سنگین داشتن کمی اذیت شدن.
خریدن سیم کارت گرجستان
محوطه سالن انتظار فرودگاه تفلیس پر بود از غرفه هایی که با درشت ترین و جذاب ترین فونت ها کلمه Free Sim Card رو نوشته بودن. اوهوم. سیم کارت رایگان فرودگاهی. یه ضرب المثل قدیمی هست که میگه پنیر مفتی فقط تو تله موش هست. منم برای کنجکاوی سمت یکی از غرفه ها رفتم تا ببینم دقیقا چطور قراره با هزینه اضافی اون رایگان بودن سیم کارت رو جبران کنن. خیلی زود به جوابم رسیدم. با اینکه سیم کارت رایگان بود، ولی شما باید یه بسته هم انتخاب می کردید. مثلا بسته نامحدود یک هفته ای براتون حدود 50 لاری آب می خورد که کاملا معلوم بود این رقم از قیمت متوسط شهر خیلی بالاتر هست.
سیم کارت گرجستان رو از اولین فروشگاهی که توی شهر دیدیدم خریدیم. یعنی حتی ترجیح ندادیم دنبال نمایندگی اپراتورها بگردیم و سراغ یه زیرپله به سبک خیابون جمهوری تهران رفتیم. مغازه ای که پر بود از شارژر و کابل و بقیه اکسسوری های موبایل ساخت چپن، به همراه یک خانم جوان گرجی بی حوصله. با مبلغ 10 لاری یه سیم کارت با اینترنت نه چندان زیاد (کمتر از 1 گیگ) گرفتیم و با پرداخت 9 لاری از یکی از دستگاه های خودکار که شبیه به ATM بود یه بسته یک هفته ای اینترنت نامحدود گرفتیم. در واقع سیم کارت با اینترنت نامحدود برای هفته اول 19 لاری و برای هفته های بعدی 9 لاری برامون آب خورد که فکر کنم هنوز هم چندان ارزون نبود.
منوی بالا چندان هم وحشتناک نیست. میتونید زبان انگلیسی رو انتخاب کنید. اون موقع متن روان و آیکون های واضح کارتون رو ساده میکنه. فقط یادتون باشه این دستگاه ها گزینه ای برای برگردوندن بقیه پول ندارن. (تا جایی که من تجربه کردم). پس دقیقا اندازه ای که قصد شارژ سیم کارت دارید پول وارد دستگاه بکنید.
هاستل تفلیس، فابریکا دوست قدیمی
اگر تو این 6 سال اخیر با یکی از تورهای گرجستان من همراه بودید، حتما اقامت در فابریکا رو تجربه کردید. یکی از بهترین هاستل های تفلیس که از اولین روزهای بازگشایی تا به امروز هر چند ماه و به مناسبت های مختلف سفری به تفلیس و هاستل فابریکا زدیم. در این سفرنامه گرجستان قصد ندارم چندان درباره هاستل فابریکا صحبت کنم. شاید در آینده نزدیک یک مطلب کلی درباره زیر و بم هاستل فابریکا نوشتم. فعلا فقط به چند مطلب درباره تجربه آخرمون از اقامت در فابریکا بسنده می کنم.
رزرو هاستل فابریکا در تفلیس
من همیشه از سایت بوکینگ دات کام هتل ها و هاستل ها رو رزرو می کنم. برای این کارم هم دلایل خودم رو دارم. پشتیبانی این سایت خیلی قوی هست و در صورت بروز مشکل به خوبی کمک می کنن. این قضیه تو کشورهایی که یه مقدار وضعیت بلاتکلیف تو صنعت گردشگری دارن یا به قول خودمون بی صاحب هستن خیلی مهم تر هست. به همین خاطر ترجیح میدم موقع بروز مشکل احتمالی با پشتیبانی سایت بوکینگ طرف حساب باشم و نه احیانا یه مدیر هتل نه چندان متعهد.
درباره فابریکا هم همین طور بود. خیلی راحت تونستم از سایت بوکینگ هاستل رو رزرو بکنم. البته از سایت خود هاستل هم امکان این کار برام وجود داشت.
نکته جالب اینکه قبل از نوشتن این بخش از سفرنامه گرجستان سری به سایت های ایرانی رزرو هتل در گرجستان هم زدم. چند شرکت بزرگ گردشگری ایرانی هم تو سایتشون امکان رزرو هاستل فابریکا رو داشتن. کمی کنجکاو شدم تا ببینم شرایط و قیمت این سایت ها چطور هست. نکته جالب اینکه هیچ کدوم از این سایت ها در هیچ روزی از یک ماه آینده امکان رزرو نداشتن. در ظاهر نوشته بودن تمام اتاق های هاستل برای تاریخ انتخابی پر هست. در حالی که سایت فابریکا و سایت بوکینگ کلی ظرفیت خالی داشتن. دلیل این اتفاق رو نمی دونم. میتونه هم مشکل فنی برای سایت های ایرانی باشه. هم یه زرنگی برای ورودی گرفتن از گوگل برای سرچ های احتمالی رزرو هاستل فابریکا به زبان فارسی.
اتاق ما در هاستل فابریکا
ما از قبل چندتا تخت تو اتاق اشتراکی (Dorm) هاستل فابریکا رزرو کرده بودم. ولی رزرواسیون هاستل فابریکا گروه 5 نفره نه چندان بزرگ ما رو تو دوتا اتاق جدا تقسیم کرد. متاسفانه دختر نوجوانی هم که انگار برای کارآموزی پشت کانتر قرار گرفته بود در پاسخ اعتراض ما میگفت که گزینه دیگه ای ندارید. اون موقع یه سوال اساسی به ذهنم رسید که گرجستان هم جزو خاورمیانه هست یا نه؟ شاید این طوری میتونستم رفتار غیرحرفه ای فابریکا رو توجیه بکنم 😉
اتاق برای من و سارا کاملا طبق انتظار قبلی مون بود. اتاقی بزرگ، تمیز و با 5 تا تخت 2 طبقه. بذارید قبلش درباره اتاق بزرگ براتون توضیح بدم. بهتره بگیم اتاق پرحجم بود و نه بزرگ. به لطف طراحی اولیه ساختمان هاستل فابریکای تفلیس برای یه کارخانه ریسندگی سقف اتاق ها خیلی بلند بود. شاید بیشتر از 4 متر. این یعنی حجم هوای اتاق به نسبت مساحتش خیلی بیشتر هست. اگه تجربه اقامت تو اتاق اشتراکی هاستل رو داشته باشید میدونید چرا این حرف رو می زنم. بزرگترین مشکل هاستل ها کمبود هوای تازه تو اتاق ها هست. مخصوصا تو فصل سرما. ولی خوشبختانه ما تو هاستل فابریکا کمتر دچار این مشکل شدیم. پس این تجربه رو از سفرنامه گرجستان من داشته باشید که حداقل تو بافت تاریخی تفلیس دنبال ساختمان های قدیمی با سقف های بلند برای هاستل بگردید.
برخلاف ما 3 نفر دوست و همسفرمون اصلا از هاستل خوششون نیومد. فضای اختصاصی براشون خیلی مهم بود. یکی از خانم ها براش سخت بود تو اتاقی بخوابه که مرد غریبه توش باشه (محض اطلاع اصلا هم آدم مذهبی یا سنتی نبود. این قضیه کاملا نظر شخصیش بود). یکی دیگه از دوستان حتما می خواست که سرویس بهداشتی داخل اتاق باشه و تا انتهای راهرو برای دستشویی و حمام نره. این نکات رو از این بابت میگم که حتی زیباترین و تمیزترین هاستل تفلیس هم میتونه با دلایل کاملا موجهی برای خیلی ها نامناسب باشه. پس قبل از سفر مطمئن باشید که آدم مناسبی برای هاستل رفتن هستید یا نه.
سفرنامه گرجستان و گشت و گذار در تفلیس
عصر اولین روز تو تفلیس به گشت و گذار تو دور و بر هاستل گذشت. یکی از لوکس ترین محلات شهر تفلیس تو قسمت شرقی رودخانه شهر بود. منتها باید بهتون یاداوری کنم که لوکس بودن این محله با استانداردهای 2 قرن پیش به حساب میاد. زمانی که گرجستان از کشور جنوبی خودش! مستقل شد. مهندسین و هنرمندهایی از کشورهای اروپایی به تفلیس اومدن و در ساختمان های شیک این محل ساکن شدن. ساختمان هایی که به طور معجزه آسایی تو دوره کمونیست تخریب نشدن. البته این ساختمان ها با نگاه توریست هایی که از همون کشور جنوبی میان شاید خیلی کهنه و زشت و حقیرانه باشن. چند تا عکس از این محله که ما عاشقش هستیم و خیلی از ایرانی ها خوششون نمیاد رو براتون می ذارم تا متوجه منظورم بشید.
قدم زدن در خیابان روستاولی
خیلی ها شهر تفلیس رو با خیابان روستاولی میشناسن. به همین خاطر قصد داشتم که بخش مهمی از سفرنامه گرجستان رو به تجربه خودمون از قدم زدن تو این خیابان اختصاص بدم. منتها داستان های خیابان روستاولی انقدر زیاد بود که ترجیح دادم این بخش رو در یک مطلب جداگانه بنویسم. اگه دوست دارید درباره تاریخ خیابان روستاولی و تجربه ما از این خیابان بدونید این مطلب رو بخونید.
بازار دستفروش های تفلیس
روز بعدی سفر تفلیس و بخش بعدی از سفرنامه گرجستان رو با بازدید از بازار دستفروش های تفلیس شروع کردیم. باید اعتراف کنیم که حتی تو ایران هم که هستیم هر چند وقت یک بار برای اینکه حالمون خوب شه سری به سمساری های خیابان مازندران میزنیم. روح ما تازه میشه با دیدن این به قول اکثر مردم آت و آشغال ها. همیشه هم سراغ عجیب ترین وسایل میگردیم. چیزی که خود فروشنده هم تعجب میکنه چرا ما دنبالش هستیم. حالا همین اتفاق تو داستان سفر گرجستان ما تکرار میشه. تو هر سفر به تفلیس باید حتما یه تجدید دیدار به جا بیاریم. فکر کنم سال 2018 بود که یه گیتار باس خوشگل به نام همایون رو از این بازار خریدم و داستان جالبی درباره کار در سفر برام اتفاق افتاد.
تاریخچه بازار دستفروش های تفلیس
بازار دستفروش های تفلیس برمیگرده به سال های بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی. زمانی که مردم گرجستان تو بدترین شرایط ممکن زندگی می کردن. نه کاری وجود داشت و نه منبع درآمدی. اون موقع بود که عده ای تصمیم گرفتن روی پل خشک تفلیس (این هم یکی از شاهکارهای دوره کمونیست بود که سر فرصت بهتون توضیح میدم) جمع بشن. هرکسی هر جنس نسبتا باارزشی داشت برای فروش تو بازار میاورد. اکثر این کالاها هم شامل نشان ها، مدال افتخار و هر چیزی بود که زمان کمونیست ها باارزش بود. شاید با این کار نه تنها دنبال کسب درآمد بودن، بلکه می خواستن به ارزش های دوران کمونیست هم دهن کجی نشون بدن. یواش یواش این بازار رونق گرفت و مردم عادت کردن برای تامین خیلی از نیازهای دیگشون به بازار دستفروش های تفلیس سر بزنن. این روزها حال و احوال مردم گرجستان خیلی خوب شده و دیگه از اون روزهای تلخ گذشته خبری نیست. تو این بازار دستفروش ها هم بیشتر از مردم عادی، توریست های مشتاق مثل ما پرسه می زنن و لذت می برن.
ملاقات با دوست قدیمی تو بازار دستفروش های تفلیس
برای رفتن به بازار دستفروش های تفلیس فقط باید مطمئن باشی هوا بارونی نیست. این بازار 365 روز سال باز هست، به غیر از روزهای بارونی و برفی. ما هم تو هوای ابری و خنک تفلیس حرکت کردیم و رسیدیم به پل خشک تفلیس. یادم افتاد که چند سال پیش با یکی از فروشنده ها دوست شدم و ازش یه سردیس استالین خریدم. داستانش رو هم چند سال پیش تو این پست اینستاگرام گفته بودم. گفتم بریم حال بعد چند سال حال و احوالی باهاش بکنم. ولی متاسفانه جاش رو به یکی دیگه داده بود و هرچی گشتم پیداش نکردم. تو ناامیدی عکس قدیمی رو به یکی از فروشنده ها نشون دادم. تا عکس رو نگاه کرد زیر لب چیزی گفت و خندید. معلوم بود عکس دوست صمیمیش رو دیده بود. با دست به یکی از فروشنده های اون سمت بازار اشاره کرد. تازه فهمیدم از عکس قبلی خیلی سال گذشته. چون صورت دوستمون حسابی چین و چروک جدید پیدا کرده بود. هم رو دیدیم. با انگلیسی دست و پا شکسته کلی گپ زدیم. عکس های جدیدش از استالین رو نشون داد و یه عکس یادگاری دیگه باهم گرفتیم.
تفلیس شهر گرافیتی
گرافیتی یا نقاشی دیواری پدیده ای هست که احتمالا هرکسی نظر متفاوتی بهش داشته باشه. اگه شما تو شهرداری و زیباسازی شهری یکی از شهرهای ایران باشید با دیدن این طرح های عجیب غریب رو دیوار کلی ناراحت میشید. ولی تو تفلیس گویا نه تنها با گرافیتی مشکلی ندارن، بلکه یه بخشی از طراحی شهرشون رو هم به دوش همین نوجوان های تفلیسی گذاشتن. نکته جالب گرافیتی های تفلیس این بود که الزاما شما با طرح های بزرگ و عجیب غریب تو ترمینال ها و جاهای متروکه روبرو نبودی. باید تو تفلیس چشمت کار بکنه که خیلی از گرافیتی ها رو شکار بکنی. بعضی از گرافیتی ها عمدا تو جاهای دنج و دور از دید کشیده شده. شاید به این خاطر که فقط اون فضا برای اون گرافیتی مناسب بوده. در هر صورت این قسمت از سفرنامه گرجستان رو گذاشتم برای کسایی که عاشق گرافیتی و اکتشاف شهرها هستن.
روزی روزگای اینجا یک کلیسا بود
حتما باید بخشی از سفرنامه گرجستان رو به داستان هایی از استالین اختصاص داد. ولی الان تنها به یک مورد کوچک اشاره می کنم. احتمالا میدونید که کشور گرجستان زادگاه دیکتاتور بزرگ، جناب جوزف استالین هست. گرجی ها هم این قضیه رو می دونن و تقریبا سعی می کنن این نکته رو کاملا مخفی بکنن. شاید مثل آلمانی هایی که سعی می کنن هیچ ردی از هیتلر و آلمان نازی از خودشون به جا نذارن. به همین خاطر بر خلاف انتظار شما هیچ خیابانی به اسم استالین نمی بینید. هیچ مجسمه ای از اون تو شهر نمیبینید. این ندیدن ها مطمئنا به منظور حذف کردن استالین از تاریخ گرجستان هست. ولی یک سری ندیدنی های دیگه تو شهر هست که به خوبی ردپای حضور استالین رو در این کشور نشون میده.
توی شهر تفلیس به طور عجیبی کلیسای قدیمی کم دیده میشه. اکثر کلیساها یا تو بافت تاریخی شهر هستن، یا اینکه کاملا نوساز هستن. خیلی از کلیساهای تلفیس و گرجستان رو من در همین 10 سال اخیر شاهد ساختشون بودم. علت این گپ عظیم بین کلیساهای تاریخی و معاصر هم حضور جناب استالین هست. این دیکتاتور بزرگوار به شدت سیاست های دین گریزانه ای داشت و به هر طریقی سعی می کرد مذهب رو از همه وجوه زندگی مردم اتحاد جماهیر شوروی حذف بکنه. اگه در یکی از تورهای روسیه ما شرکت کنید حتما در این باره داستان های زیادی روایت می کنم.
متاسفانه بخش عمده ای از کلیساهای تفلیس هم توسط این دیکتاتور تخریب شدن. ولی دولت گرجستان اونقدر بودجه برای ساخت دوباره کلیسا نداره. شاید هم مردمش چندان تمایلی به ساخت کلیسا ندارن. با این حال اگه نگاه کنجکاو یک توریست رو شهر تفلیس داشته باشید نشانه هایی از این کلیساها رو پیدا می کنید. شهرداری تفلیس برای یادبود کلیساهای تخریب شده که احتمالا هیچ وقت هم دوباره ساخته نشن ابتکار جالبی کرده. تو محل کنونی این کلیساها تابلوهای سنگی نصب شده. روی این تابلوها طرح قدیمی و نام و نشان این کلیساها هک شده. آخرین سعی و تلاش دولت گرجستان برای به خاطر آوردن بخش های نه چندان دور از تاریخ این کشور.
سفرنامه گرجستان و اطلاعات کلی درباره سفر به تفلیس
این بخش از سفرنامه گرجستان ما قرار هست تا جایی که ممکن هست اطلاعات کلی درباره سفر به تفلیس بده. باید اعتراف کنم این بخش از سفرنامه گرجستان نمی تونه چندان کامل باشه. بعد از چندین سال سفر به گرجستان شاید چشمم به یک سری نکات عادت کرده باشه و اطلاعاتی که میتونه برای اولین سفر شما مهم باشه، اصلا به چشم من نیاد. پس اگه تو این بخش سفرنامه تفلیس کم و کسری دیدید متوجه دلیلش باشید به بزرگی خودتون ببخشید. 😉
هزینه های سفر به گرجستان
هوم، رسیدیم به قسمت مهم سفرنامه گرجستان. خیلی واضح و مشخص بهتون بگم که سفر به گرجستان مثل سال های قبل دیگه سفر چندان ارزانی نیست. شاید تا قبل از کرونا میشد با اطمینان گفت که هزینه های زندگی و سفر در گرجستان به طور میانگین 20درصد ارزون تر از هزینه های زندگی تو تهران هست. از غذا گرفته تا اقامت. ولی این سفر آخرم متوجه شدم که مخصوصا مواد غذایی تو گرجستان به شدت گرون شده. شاید الان حتی 50 درصد گرون تر از خدمات مشابه تو تهران باشه.
هزینه های خوراک در گرجستان
راستش رو بخواهید من با اینکه آدم شکمویی هستم، ولی تو سفر زیاد اهل غذا خوردن نیستم. به غیر از صبحانه، نهایت یک وعده مفصل در روز می خورم. خیلی وقت ها هم اون یک وعده رو از یک رستوران محلی بیرون بر تهیه می کنم. با این حال تو این بخش از سفرنامه گرجستان سعی می کنم انواع گزینه های مختلف برای غدا در گرجستان رو بهتون بگم.
رستوران های گرجستان
یک غذای معمولی و سنتی تو رستوران توریستی نه چندان گران تو مرکز شهر و بافت تاریخی تفلیس از حدود 20 لاری شروع میشه. تا مفصل ترین غذاها هم امکان داره به 40 تا 45 لاری برسه. البته این غذا رو بعید میدونم یک نفر به تنهایی بتونه بخوره. برای نوشیدنی و مخلفات کنار غذا هم بین 5 تا 10 لاری در نظر بگیرید. اگه بخواهید خیلی شیک و با کلاس باشید بین 2 تا 5 لاری هم می تونید انعام بدید. یعنی یک وعده غذا تو رستوران مرکز شهر حدود 27 تا 55 لاری براتون آب می خوره. یعنی چیزی بین 10 تا 20 دلار. قیمت روز دلار چنده؟ من اطلاعی ندارم 😛
غذای ترکی و عربی در تفلیس
گزینه بعدی رستوران های بیرون بر و البته غذای به سبک شاورما و هات داگ هست. به لطف حضور جمعیت ترک و عرب تو تفلیس، غذاهای عربی و ترکی خیلی پرطرفدار هستن. پس اگه همون روز اول احساس کردید غذاهای گرجی به طبعتون سازگار نیست، برید سمت این رستوران ها. غذاهای عربی و ترکی رو تو رستوران های سنتی به همون قیمت پاراگراف بالا میتونید پیدا کنید. ولی اگه غذای بیرون بر مثل شاورما و دونر بگیرید از 7 تا 15 لاری براتون در میاد. به نسبت کیفیت و کمیت غذا می تونم بگم که با غذاهای تهران برابری میکنه.
خرید غذا از سوپرمارکت
بلاخره گشت و گذار تو مرکز خرید قسمت جذاب هر سفر خارجی هست. الکی این رو به گردن خانم های بیچاره نندازید. فقط علائق فرق میکنه، وگرنه کدوم مردی رو بفرستن تو مرکز خرید پر از لوازم بازی، سفر یا ابزار کار فنی (که اکثرشون تو ایران پیدا نمی شه) و ناراضی برگرده بیرون. تو همه مراکز خرید و اکثر محله ها یه سوپرمارکت 24 ساعته پیدا میشه که یه بخش عمده اش به مواد غذایی اختصاص پیدا کرده. انواع غذاهای محلی و غیره رو می تونید به وزن مورد نظرتون بخرید، تو ظرف پلاستیکی (شرمنده دوستداران محیط زیست) بگیرید و حتی شاید بتونید همونجا غذاتون رو بخورید. من شخصا برای این کار مرکز خرید بزرگ متروی آزادی رو پیشنهاد می کنم. سوپرمارکت بزرگ با کلی صندلی داره که راحت میتونید همونجا غذاتون رو بخورید و موقع بیرون اومدن حساب کنید.این گزینه اگه خوب دقت کنید میتونه تا یک سوم یک رستوران براتون ارزون تر در بیاد.
غذای حلال در تفلیس
کار سختی نیست. خیالتون راحت. برید دوتا پاراگراف قبل. سراغ همون غذاهای ترکی و عربی. تو تفلیس خیلی راحت پیدا میشه. مخصوصا محله های اطراف هاستل فابریکا. حوالی میدان مرجانشویلی کلی رستوران عربی و ترکی هست. فقط لطفا نگید که فقط غذای ایرانی می خواید. منم قبول دارم که هیچی قرمه سبزی مامان آدم نمیشه. ولی شرمنده. همون چند تا رستوران ایرانی که تا چند وقت پیش تو تفلیس باز بودن کنسرو قرمه سبزی باز می کردن و براتون داغ می کردن. پس قدر غذاهای تازه و با کیفیت ترکی رو بدونید و چند روز دیگه تو خونه خودتون دست پخت مادرتون رو بخورید.
ممنون که تا اینجای سفرنامه گرجستان رو دنبال کردید. منتظر تکمیل شدن این مطلب در آینده نزدیک باشید.
یک پاسخ
عکس گرافیتیایی که گذاشتی منو برد به اولین باری که همسفر شدیم. هنوز بوی نمور و تیزِ زیر گذرای روستاولی تو مغزمه. انگار برگشتم به ۱۹ سالگیم!